انقلاب» سارا پيلن عليه اوباما
نوشته شده در سه شنبه چهارم اسفند 1388 ساعت 19:29 شماره پست: 11
«انقلاب» سارا پيلن عليه اوباما
معاون سابق جان مككين در مراسم تاريخي «جشن چاي» : انقلابي ديگر در ايالات متحده در راه است
بهاء الدين
زارعي
تهرانامروز
هرچه از روزهاي نخستين سال جديد ميلادي فراتر ميرويم گستره فشارهاي جمهوريخواهان
بر باراك اوباماي دموكرات و آمادگي آنها براي حضور قويتر در انتخابات رياست
جمهوري 2012 بيشتر و بيشتر ميشود، به گونهاي كه تحليلگران در نوشتههاي خود، از
امسال به عنوان سال «مرگ و زندگي سياسي» اوباما ياد كردهاند.
سارا پيلن معاون مك كين در رقابت انتخاباتي 2008 كه اكنون چند زماني است در زمره
چهرههاي مطرح و
نامور جمهوريخواهان قرار گرفته در سخنراني خود در مراسم «جشن چاي» در جمع هممسلكان
خود شديدا اوباما و سياستهايش را به باد انتقاد گرفته و اوضاع كنوني ايالات متحده
را به گونهاي برشمرد كه بايد فكري به حال آن كرد و در غير اين صورت «انقلابي ديگر
در ايالات متحده در راه است.» هرچند تحليلگران موضعگيريهاي پيلن را دورخيز وي
براي حضور مجدد در انتخابات آينده رياستجمهوري آمريکا ميدانند.
به گزارش آسوشيتدپرس، پيلن در سخنراني هرچند كوتاه ولي هيجانانگيز خود باراك
اوباما و دموكراتها را به باد انتقاد گرفت و گفت: «اوباما يك سال و نيم پيش با
وعده و وعيدهاي تغيير پا به كاخ سفيد گذاشت، اما چه اميدي، چه تغييري؟!» وي در
ادامه انتقاد خود به لايحه بودجه سال مالي ۲۰۱۱ کاخ سفيد اشاره داشت و آن را
غيراخلاقي دانست كه تنها منجر به افزايش بدهي ملي آمريکا ميشود.
پيلن كه روز شنبه در نخستين گردهمايي ملي گروهي از محافظهکاران در شهر نشويل
ايالت تنسي حضور يافته بود، در تاييد ادعاي خود به سياستهاي اقتصادي دولت اوباما
و تلاش او براي اصلاح نظام بيمههاي درماني آمريکا اشاره كرد و افزود: «خيلي راحت
ميتوان به علت افسوس خوردن مردم آمريکا
پي برد، زيرا عملکرد سياستمداران در واشنگتن باعث شده اعتبار سياستمداران نزد
مردمي که بايد به آنها خدمت شود، از بين برود.» هنگامي كه فرماندار پيشين ايالت
آلاسكا هشدار داد «آمريکا در حال غرق شدن در بدهي است و وضع کشور براي خيلي از
افراد غيرقابل تحمل شده است» با تشويق و تاييد حاضران هيجانزده روبهرو شد. پيلن
همچنين در مقابل به دفاع از حكومت محدود، طرفداري قوي از قانون اساسي و «حق
خداداي» آزادي پرداخت و ادامه داد: «آينده سياست ايالات متحده از آن جنبشي «پويا،
جوان و سرزنده» خواهد بود چراكه اين جنبش فراخوان همگاني براي اقدام از رهبران دو
حزب است تا نحوه عملكرد خود را تغيير دهند.» او در توضيح بيشتر طرح خود آن را
جنبشي بدون رهبر معرفي كرد و نسبت به اينكه هركس بخواهد آن را به نفع خود تعريف
كند نيز هشدار داد.
معاون جان مك كين،نامزد جمهوريخواه انتخاباترياستجمهوري 2008 همچنين به شكست
دموكراتها در انتخابات فرمانداري در نيوجرسي و ويرجينيا و مهمتر از آن در
انتخابات مياندورهاي سنا در ايالت ماساچوست در ماه گذشته اشاره كرد و به آنها
گفت: «هنگامي كه در اين سه پيكار طعم شكست را چشيديد، بهتر اين است كه دست از سخنپردازي
برداشته و دست به كار شويد.» حضار در جلسه از سخنان «بانوي» نخست جمهوريخواهان كه
بسيار هيجاني شده بود و هنگامي كه يكي از آنها او را با عنوان «پيلن رئيسجمهور»
خطاب كرد، همگي ايستاده و با تشويق ميگفتند «بجنب، سارا، بجنب!» سياست خارجي
اوباما حوزه ديگري بود كه پيلن به انتقاد از آن پرداخت و رئيسجمهور را فردي خواند
كه انديشهاي گمراه و پيش از يازده سپتامبري دارد. گفتني است پيلن براي سخنراني
در اين نشست مبلغ ۱۰۰ هزار دلار دريافت كرده و به گفته خودش اين مبلغ را براي
تقويت فعاليتهاي مردمي محافظهکاران هزينه خواهد کرد.
تام تنکريدو، نماينده جمهوريخواه سابق مجلس نمايندگان ايالات متحده، ديگر سخنران
اين نشست درونحزبي جمهوريخواهان در روز جمعه بود. تنکريدو در سخنان خود علت
پيروزي باراک اوباما را بيسوادي سياسي رايدهندگان به او دانست. به گزارش بيبيسي،
وي در اين باره ادعا كرد كه اگر از راي دهندگان پيش از راي دادن، امتحان درس علوم
اجتماعي گرفته ميشد، آقاي اوباما هيچ گاه به کاخ سفيد راه پيدا نميکرد. اين فعال
جمهوريخواه در ادامه افزود: «افرادي که قادر به نوشتن صحيح کلمه راي نيستند و حتي
نميتوانند آن را به انگليسي و به درستي تلفظ کنند يک ايدئولوژيست متعهد به
سوسياليست را روانه کاخ سفيد کردند.»
جشن چاي
«جشن چاي» نامي است كه از جنبش اعتراضي مردم مستعمرهنشينهاي آمريکاي شمالي در
اعتراض به وضع مالياتهاي سنگين از سوي بريتانيا در سال ۱۷۷۳ گرفته شده است. اكنون
اين جشنها عليه سياستهاي باراک اوباما و در اعتراض به سياستهاي مالي و بهداشتي
او پا گرفته و دهها هزار نفر از مخالفان او در سپتامبر ۲۰۰۹ با راهپيمايي در
برابر ساختمان کنگره مخالفت خود را با اصلاح نظام بيمههاي درماني به نمايش
گذاشتند.
به گزارش روزنامه كريستين ساينس مانيتور، بسياري از كارشناسان جشن چاي را نقطه
عطفي بالقوه براي ارزيابي صورتبندي سياسي در ايالات متحده ميدانند. هوارد كورتز
در گزارشي در واشنگتن پست با اشاره به دو جنگ ايالات متحده در افغانستان و عراق،تداوم
حملات تروريستي، كسري هنگفت بودجه فدرال و چالشهاي برنامه طرح خدمات بهداشتي
معتقد است كه ناكارآمدي در كشور فراوان است و جشن چاي ميتواند روند پويايي از
فعاليت سياسي را نشان دهد.
همچنين بر اساس نظرسنجيهاي NBC و وال استريت ژورنال، جشن چاي از هر نشست دموكراتها
و جمهوريخواهان مهمتر است و حتي چهره خود پيلن نيز در اين نظرسنجيها دوست داشتنيتر
از اوباماست.
درواقع به باور كريستين ساينس مانيتور، نشست نشويل به اين منظور برگزار نشده است
تا چارچوب يك حزب سياسي جديد را شكل دهد و آرمانهاي محافظهكارانهاي را چون
ماليات كم به نمايش گذارد، بيشتر به اين منظور برگزار شده است تا امسال با اتحادي
بيشتر در مقابل اوباما، نانسي پلوسي و هري ريد صفآرايي كنند. آلن آبراموويچ
استاد علوم سياسي دانشگاه در آتلانتا درباره خيزش جمهوريخواهان در جشن چاي معتقد
است آنها با اعتقاد به دولت كوچك و محدوديت مداخله دولت در امور اقتصادي و آزادي
فعاليتهاي اقتصادي ميتوانند روند امور را تغيير دهند.
وي در عين حال ميافزايد: رهبران اين حزب در صورتي كه در دام باورهايشان بيفتند و
به شدت محافظهكار شوند با آيندهاي متفاوت روبهرو ميشوند. آبراموويچ همچنين ميافزايد:
در صورتي كه جمهوريخواهان در انتخابات 2010 به خوبي رفتار كنند، كاملا امكانپذير
است كه 20 الي 30 كرسي مجلس نمايندگان را از آن خود كنند. اما آنها همزمان ميتوانند
پيام اشتباهي را از آن دريافت كنند. در صورتي كه اوضاع اقتصادي به طور معقولانهاي
بهتر شود و محبوبيت اوباما نيز همچنان پابرجا بماند در سال 2012 اين استراتژي
كاملا خطرناك بوده و ميتواند بار ديگر آنها را با شكست روبهرو كند.
اكنون حضور پيلن در جشن چاي به او فرصت گرانبهايي داده تا بتواند از آن بهره برده
و با انتقاد از سياستهاي دموكراتها، پيكار خود براي پيروزي در رقابتهاي آينده
را آغاز كند. به باور آبراموويچ اين جلسه «كاملا براي پيلن و ساخته شده براي او»
است.
پايان سخن آنكه روزهاي خوش اوباما به پايان خود رسيده است. شكست در انتخابات
فرمانداريها در نيوجرسي و ويرجينيا و همچنين انتخابات مياندورهاي سنا در ايالت
دموكراتنشين ماساچوست و البته برنامه خدمات بهداشتي به مثابه مهرههاي دومينويي
هستند كه اكنون جمهوريخواهان كليد آن را براي شكست دموكراتها در انتخابات 2010 و
انتخابات 2012 زدهاند
نتايج يك نظرسنجي جديد در عربستان
نوشته شده در سه شنبه چهارم اسفند 1388 ساعت 19:35 شماره پست: 12
نتايج يك
نظرسنجي جديد در عربستان
سعوديها دموكراسي نميخواهند
ديويد
پولاك
ترجمه: بهاءالدين زارعي
نگرانيهاي روزانه سعوديها چيست؟ طبقه متوسط جامعه سعودي چه نگاهي به اوضاع
اقتصادي داخلي دارند؟ نگاه غالب عموم مردم به افراطيگري چيست؟
همچون بسياري از كشورها، ثبات و
پايداري ديرپا در اين كشور سرانجام به پذيرش مردمي وابسته خواهد بود و حتي در
كوتاهمدت سعوديها نسبت به حساسيت و واكنش مردم در مقابل برنامهها و سياستهاي
خود دقت نظر به خرج ميدهند. از اينرو درك و شناخت افكار عمومي مردم عربستان بهمنظور
شناخت آينده اين كشور مهم و اثرگذار است. هرچند در نظام سلطنتي سعودي، نظرسنجي
چنداني صورت نميگيرد و از اعتبار چنداني نيز برخوردار نيست. در اين مقاله به
بررسي دادههايي پرداخته ميشود كه توسط شهروندان عربستاني درباره مسائل سياسي و
اجتماعي گردآوري شده كه نسبتا از اوضاع نيز راضي هستند. در اين ميان نكته جالب،
تمايل آنها در ابراز نگراني درباره فساد و افراطيگري است. بيشتر آنها خواستار
اجراي اصلاحات سياسي مانند برگزاري انتخابات محلي هستند اما برخلاف بسياري از
تصورات غلط در غرب، اين نياز در قياس با ديگر مسائل اجتماعي چندان محبوبيتي ندارد.
نظرسنجي صورت گرفته در ميان هزار شهروند سعودي از سه شهر مهم اين كشور جده، رياض و
الخبر تهيه شده است.
نگاه مغشوش به اقتصاد
در نظرسنجي اواخر نوامبر گذشته شهروندان سعودي به دو دسته طرفداران سياست اقتصادي
دولت (54 درصد) و مخالفان (39 درصد) تقسيم شدند. آنها بهطور عمده نسبت به شرايط و
موقعيت شخصي خود بدبين بوده بهطوري كه 40 درصد مدعي بودند اميدشان به آينده
اقتصادي خود نسبت به سال گذشته كاهش يافته و 23 درصد نيز اين پاسخ را دادند كه
تغييري در شرايط اقتصاديشان رخ نداده است. نگاه آنها نسبت به امنيت فرديشان هم
مغشوش است. تنها كمتر از نيمي از پاسخدهندگان گفتند كه امنيت بيشتري احساس ميكنند.
جوانان سعودي اميدوارترند
در ميان پاسخدهندگان گروه سني 18 تا 24 سال سعودي نسبت به گروه سني 55 ساله به
بالا نسبت به آينده خود اميدوار هستند. بهطور مثال 59 درصد از اين جوانان پاسخ
دادند كه عربستان در مسير درست گام برميدارد و همينطور 39 درصد اين پاسخدهندگان
ميگفتند كه اوضاع اقتصادي كشور در سال گذشته بدتر بود.
اهالي جده نگران اما نه در مسائل اقتصادي
پاسخهاي داده شده در شهرهاي مختلف نسبت به يكديگر متفاوت بود. در رياض و الخبر
اكثريت قاطع پاسخها از حمايت از خاندان سلطنت حكايت داشت ولي در جده پاسخها چيز
ديگري بود. هرچند معتقدند كشور در مسير درستي حركت نميكند ولي اين بدبيني به
مسائل اقتصادي سرايت نميكند. در حقيقت مردم جده كمتر از ديگر شهرها از وضعيت
اقتصادي خود گله ميكنند. اكثريت پاسخدهندگان (63 درصد) فساد را مشكل اصلي و در
واقع پاشنه آشيل عربستان خواندند. هرچند در جده كمتر از نيمي از پاسخدهندگان
(42 درصد) فساد را مشكل اصلي خاندان سلطنتي ميدانند در حالي كه اين آمار در رياض
74 درصد و در الخبر 85 درصد است. بهرغم آنچه در اين بخش گفته شد، مردم ساكن دو
شهر رياض و الخبر نسبت به ساكنان جده از رويكرد كلي كشور رضايتمند هستند.
نگرانيها نسبت به افراطيگري مذهبي
بيش از نيمي از (54 درصد) شهروندان عربستاني در اين نظرسنجي افراطيگري را مشكل
جدي كشور خود عنوان كردند و 25 درصد آنان كاملا مسائل مربوط به آن را دنبال ميكنند.
اين نظرسنجي را بايد از منظر ديگري نيز نگريست و آن اينكه 20 درصد سعوديها از
حمايت خود از القاعده خبر دادند.برخلاف ديگر مسائل، نظرسنجي درباره افراطيگري در
ميان پاسخدهندگان از انسجام و همرايي برخوردار بود و جالب اينجاست كه اين مساله
در طبقهبنديهاي مختلف سني، تحصيلاتي و اجتماعي مختلف نيز بهچشم ميخورد.
ازسرگيري انتخابات شوراهاي شهر
در سال 2005 عربستان نخستين انتخابات شوراي شهري خود را برگزار كرد كه تنها مردان
حق شركت در انتخابات را داشتند. دومين دور اين انتخابات در 2009 به تعليق افتاد.
در نظرسنجي صورت گرفته نيمي از افراد خواستار برگزاري اين انتخابات در موعد مقرر
خود بودند. يكسوم آنان با چنين برنامهاي مخالف بودند و دوسوم پاسخدهندگان نيز
گفتند كه اين انتخابات در سال 2011 برگزار شود. از آنها پرسيده شد كه چه انتظاري
از شوراي شهرداري داريد و آنها بر توجه به زيرساختها و بهبود اوضاع اقتصادي تاكيد
كردند. نيمي از آنان معتقد بودند كه شوراي شهرداري بايد به ترميم راهها و اماكن
عمومي بپردازد. توجه به اين مساله از اين منظر اهميت دارد كه نشاندهنده اولويتهاي
مردم است. وقتي از آنان پرسيده شد كه« اولويت مهم ملي شما چيست؟» هيچ كدام از آنان
از انتخابات و دموكراسي حرفي به ميان نياوردند و در عوض مسائل اقتصادي و اجتماعي
مانند فساد از اولويت بالايي برخوردار بود و هنگامي كه از آنها پرسيده شد ايالاتمتحده
چه كار بايد در منطقه كند تنها 13 درصد پيشبرد دموكراسي را گزينه نخست و دوم خود
ميدانستند و بيشتر پاسخدهندگان از كمكهاي اقتصادي و حل مسائل فلسطين- اسرائيل
را خواسته بودند. از آنها درباره مجلس الشورا تا شوراي نمايندگي ملي انتصابي و
عربستان پرسيده شده كه در مقابل 70 درصد پاسخ دادند كه نسبت به آن آگاهي دارند. در
اين ميان نيمي از اين افراد، نقش اصلي شورا را در حوزه حقوقي دانستند. يك نفر از
هر 10 نفر پاسخدهنده كه از فعاليت شورا آگاه بودند از وظيفه آن اظهار بياطلاعي
كردند يا اينكه ميگفتند شورا نقش واقعي ندارد و نمادين است.
بازگشت نومحافظهكاري؟
نوشته شده در سه شنبه چهارم اسفند 1388 ساعت 19:39 شماره پست: 13
بازگشت نومحافظهكاري؟
در حالي كه طي يك سال گذشته، سخن از افول محافظهكاري بوده است، شواهد بسياري نشان از احياي محافظهكاري در سياست آمريكا دارد
ديويد
مارگوليك
بهاءالدين زارعي
در مراسم تشييعجنازه اروينگ كريستول
در سپتامبر گذشته اتفاقات جالبتوجهي رخ داد. در اين مراسم هيچيك از شخصيتهاي
نومحافظهكار و رهبران جمهوريخواهان شركت نداشتند. نه شخصيتهايي از رهبران كنگره
و نه حتي كسي كه از او بهعنوان نامزد انتخابات رياستجمهوري آينده يعني سارا پيلين
ياد ميشود. اين مراسم در محل آداس اسرائيل وابسته به يهوديان آمريكا برگزار شد.
اين مكان در شهر واشنگتن قرار دارد و اغلب سفراي اسرائيل در ايالاتمتحده نيز از
گروههاي نزديك به آن انتخاب ميشوند. در اين برنامه براي اروينگ كريستول كه از او
بهعنوان پدر معنوي نومحافظهكاران ياد ميشود تنها بابي و رابي كريستول شركت و
سخنان كوتاهي هم ايراد كردند.
افراد حاضر چهرههايي بودند كه از نهادهايي نزديك به نومحافظهكاران يعني امريكن
اينترپرايز آمده بودند يا از نشرياتي چون ويكلي استاندارد، واشنگتنپست و والاستريتژورنال.در
ميان آنها چهرههايي بهچشم ميخورند كه دستي در جنگ عراق داشتند مانند پل ولفو
وتيز، معاون پيشين وزير دفاع و پل برمر،فرماندار غيرنظامي عراق.اين مراسم همينطور
فرصت مغتنمي شده بود تا چهرههايي چون چارلز كرانهام از چهرههاي بانفوذ نومحافظهكار
و فرانسيس فوكوياما انديشمند سياسي و نومحافظهكار تواب كه رابطه چندان خوبي بهخاطر
جنگ عراق نداشتند با يكديگر خوشوبش بكنند.در اين نشستها جورج ويل چهره نامآشناي
سنتيهاي حزب جمهوريخواهان كه جنگ عراق را اشتباه فاحش ميدانست نيز شركت داشت.
اگر اين روزها يعني چهار روز پس از درگذشت اروينگ كريستول در گوگل «نومحافظهكاري»
و «مرگ» را جستوجو ميكرديد، يافتههاي بسياري را مييافتيد كه گوياي اين نكته
بود كه نومحافظهكاري رو به زوال است. در همين رابطه نشريه فارن پالسي در گزارشي
اعلام كرد: «نومحافظهكاري در شنهاي عراق مدفون شد.»
اما گويا اين اعلاميه ترحيم ميتواند اعلاميهاي پيش از موعد باشد اما همزمان بهنظر
ميرسد كه نومحافظهكاران دوران اوج خود را از سر گرفتهاند. افرادي چون فردريك
كيگان برادر كوچكتر رابرت كيگان از موسسه اينترپرايز با اصلاح سياستها در عراق
به اين روند كمك كرد. در دوران كنوني اظهارنظرات و موضعگيري دولت اوباما در سياست
خارجي همچون چندجانبهگرايي، وابستگي متقابل، مصالحهگرايي، علم مخالفت با باورهاي
نومحافظهكاري برداشت اما در عمل او 30 هزار نيروي بيشتر به افغانستان اعزام كرد.
اين تعداد نيرو نزديك به آن چيزي بود كه نومحافظهكاران خواستار آن بودند. بهدنبال
آن اوباما در مراسم اهداي جايزه نوبل از مخالفت و برخورد با ايران و از خير و شر
سخن به زبان آورد.
همچنين هنگامي كه شهروند نيجريهاي در پي آن بود كه هواپيماي خطوط هوايي ايالاتمتحده
را در تعطيلات كريسمس منفجر كند اظهارات اوباما خنده را بر لبان نومحافظهكاران
بيشتر نشاند. اوباما از ضرورت برخورد جدي با تروريسم سخن گفت و در موضعگيريهاي
خود تجديدنظر كرد.
پس از آنكه چهرههاي نومحافظهكاري چون بيل كريستول مدعي شدند كه اوباما بيش از حد
سستي ميكند و واقعيات را به شوخي ميگيرد ژاكوب هيلبرن، سردبير نشنالاينترست و
نويسنده كتاب «آنها دانستند كه حق با آنهاست: احياي نومحافظهكاران» درباره شرايط
كنوني نومحافظهكاران مينويسد: «خواه آنها (نومحافظهكاران) اوباما را ستايش يا
سرزنش كنند، اوضاع بر وفق مراد آنهاست و در حال بهدست گرفتن اوضاع هستند.»
پيشينه نومحافظهكاران به اواخر دهه 1930 برميگردد، زماني كه جوانان نوگراي
يهودي در كافه تريايي در نيويورك گردهم آمدند و درباره آراي تروتسكي به گفتوگو
پرداختند. در همان حال فاشيسم جهان آزاد را تهديد ميكرد. در ميان آنها اروينگ
كريستول چهرهاي سرشناس بود. اين جريان در نهايت به ريگانيسم ختم شد. همزمان
اسطوره ديگري از نومحافظهكاران، نورمان پورهورتز جنبشي را در سياست خارجي بهراه
انداخت كه مخالفت با همزيستي مسالمتآميز با شوروي، پشتيباني از اسرائيل و دفاع از
مداخلهگرايي فعال از عمده اصول آن بود.
در نسل بعدي، نومحافظهكاران از «استثناگرايي آمريكايي» دفاع كردند كه انديشههايي
ليبرالتر از نسل سنتي خود داشتند و خود را در مقام و جايگاهي ميپنداشتند كه
رسالت تاريخي بر عهده دارند. آنها استفاده از نيروي نظامي در صورت لزوم را مشروع
جلوه ميدهند و با در پيش گرفتن سياست خارجي تهاجمي به دنبال حضور بيشتر در نقاط
دور و نزديك جهان بودند.
نومحافظهكاران متعددي از جمله رابرت كيگان، رندي شيونمن و گري اسميت، نقش بسياري
را در پيكار انتخاباتي رياستجمهوري براي جان مككين در سال 2008 بازي كردند. نسل
دوم و سوم نومحافظهكاران در نشريات و نهادهايي چون وال استريت ژورنال، امريكن
اينترپرايز، فارن پاليسي انييشيتيو حضور دارند و به نگارش و ابراز نظرات خود ميپردازند.
در اين ميان فاكس نيوز گفته ميشود يكي از پايگاههاي نومحافظهكاران است در حالي
كه چنين نيست ولي از سياست جنگطلبانه آنها در خارج دفاع ميكند.
نومحافظهكاران از جمله پيشقراولان جنگ عراق بودند. آنها با اين حال تاكيد ميكنند
كه تنها پستهاي «رده دوم» را در دولت بوش به دست گرفتند. تنها پس از 11 سپتامبر
بود كه بوش رو به آنها كرد چرا كه بهترين تبيين را از حوادث و بهترين راهكار را
براي مقابله ارائه دادند. نورمن پورهورتز در اينباره ميگويد: مسخره به نظر ميرسيد
كه داگلاس فيث و پل ولفووتيز و ريچارد پرلكي كه حتي عضو دولت هم نبود افرادي چون
دونالد رامسفلد و ديك چني را به انجام كاري كه نميخواستند ترغيب كنند. او ميافزايد:
جنگ عليه عراق تنها به خاطر يهودستيزي بود. اسرائيل مخالف جنگ عراق بود – استفان
والت هم ميگفت كه اسرائيل تهديد ايران را جديتر ميپندارد – اسرائيل تنها هنگامي
همرزم بوش شد كه دولت آمريكا وعده داد هدف بعدي ايران است. پس از شروع جنگ يك عده
از نومحافظهكاران از دولت كناره گرفته و ديگران همچنان به حمايت از دولت آمريكا و
به خصوص اعزام نيروي بيشتر به اين كشور ادامه دادند اما با اين حال انتقادات سختي
از سوي نومحافظهكاران به دولت بوش وارد شد.
اكنون پس از گذشت پنج ماه از درگذشت اروينگ كريستول، پسرش بيل بيشتر در انظار ظاهر
ميشود و از احترام بيشتري برخوردار شده است و به جايگاهي رسيده كه پدرش هرگز
نرسيد. او از سياست اوباما در افغانستان حمايت كرد. از نگاه منتقدان كريستول و
ديگر نومحافظهكاران بهدنبال آن هستند كه در صورت موفقيت اوباما در اقدامات نظامي
جايگاه خود را ارتقا دهند و در صورت ناكامي دولت، او را به باد انتقاد گرفته و
دموكراتها را به كمكاري متهم كنند. يكي از مقامات دولت اوباما اين ادعا را كه
نومحافظهكاران بر سياستهاي آنها در افغانستان تاثير بسيار گذاشتهاند را به
تمسخر گرفت.
او ميگويد: آنها ممكن است چنين احساسي داشته باشند كه اگر چنين است بايد اين
واقعيت را در نظر داشته باشند كه دولت نظر ديگري دارد.
اما با اين حال آنگونه كه اوضاع دو جنگ عراق و افغانستان نشان ميدهد بمبگذاريهاي
انتحاري همانند بمبگذاري در جمع افسران سيا در افغانستان در حال فزوني است و
ايران هم همچنان به تلاشهاي غنيسازي هستهاي خود ادامه ميدهد. ممكن است همچنان
آمريكاييها نسبت به ديپلماسي و مصالحه صبر پيشه كنند ولي در سطح داخلي از توهم
طرفداري اوباما بيرون آيند. نومحافظهكاري زنده و پابرجاست و با تمام ديدگاهها و
راهكارهايش هرچند در شكل و الگوي جديد، احتمالا به عمر خود در دنياي سياست ايالاتمتحده
ادامه خواهد داد.
سلام
نوشته شده در جمعه سوم مهر 1388 ساعت 19:13 شماره پست: 10
با عرض پوزش تا اطلاع ثانوي فعاليت ندارد،درصورت ممكن پيغام خود را به آدرس:
zarey2001@yahoo.com ارسال كنيد.
بیانیه
نوشته شده در پنجشنبه یکم مرداد 1388 ساعت 14:2 شماره پست: 8
· · · بیانیه شورای نگهبان.
· در بیانیه شورای نگهبان آمده است: نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، ثمره مجاهدتها و مبارزات تاریخی و طولانی عالمان راستین مكتب اهل بیت(س) و خونهای پاك شهدای گلگون كفنی است كه تاسیس نظامی مبتنی بر اسلام را آرمان و آرزوی خود قرار داده بودند.
شورای نگهبان با صدور بیانیهای به مناسبت سالروز تأسیس این نهاد، بر اهتمام خود برای پاسداری از جمهوریت و اسلامیت نظام تاكید كرد.
به گزارش فارس در بیانیه شورای نگهبان آمده است: نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، ثمره مجاهدتها و مبارزات تاریخی و طولانی عالمان راستین مكتب اهل بیت(س) و خونهای پاك شهدای گلگون كفنی است كه تاسیس نظامی مبتنی بر اسلام را آرمان و آرزوی خود قرار داده بودند.
این بیانیه میافزاید: سرانجام در آستانه سده پانزدهم هجری قمری، با رهبری حضرت امام خمینی(ره) كه یادگار شجره طیبه مكتب اهل بیت(س) بود، نهضت اسلامی به پیروزی رسید و آرزوی دیرینه ملت مسلمان ایران با تاسیس نظام اسلامی جامه عمل پوشید. ملت شهیدپرور ایران انتظار داشتند از پی این مجاهدتهای طولانی، در پناه نظام جمهوری اسلامی و در چهارچوبهای عدالت و احكام اسلامی، شاهد استقلال، آزادی و شكوفائی هرچه بیشتر تمدن اسلامی باشند.
اعضای شورای نگهبان بار دیگر با مقام معظم رهبری(مدظله العالی) میثاق می بندند
شورای نگهبان قانون اساسی تأكید كرده است: در آغاز انقلاب اسلامی بیم آن میرفت كه این نهاد نوپا نیز مانند دیگر نهضتهای عدالت طلبانه ملت ایران گرفتار مصائب و بلایای بنیانكنی مانند نفوذ نامحرمان و یا شیوع تفكرات انحرافی و ضد اسلامی گردد. با لطف خداوند متعال به این ملت مجاهد و در سایه ولایت حضرت امام خمینی(ره) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، میثاقی برای ملت شد تا راه دستیابی به آرمانهای والای انقلاب اسلامی در آن ترسیم گردد. و برای حفظ این قانون مترقی و بنیادین و بیمه ساختن حركت نظام در مدار اسلام، شورای نگهبان تاسیس گردید.
در ادامه بیانیه شورای نگهبان تصریح شده است: خبرگان قانون اساسی با كسب تجربیات متمم قانون اساسی مشروطیت مبنی بر لزوم نظارت علما بر روند قانونگذاری در كشور و نیز نهادهای پاسدار قانون اساسی در كشورهای دیگر، با تاسیس شورای نگهبان، نهادی منحصر به فرد را بنا نهادند.
این بیانیه میافزاید: توفیق شورای نگهبان در پاسداری از قانون اساسی و شرع مبین اسلام و نظارت مستقل، موثر و كارآمد بر انتخابات موجب گردید طی سه دهه انقلاب اسلامی بنیانهای جمهوریت و اسلامیت نظام بیش از پیش قوام و استحكام یابد. در این سالها، همواره رهنمودها و تأییدات مكرر حضرت امام خمینی(قدس سره الشریف) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) از این نهاد مقدس، مایه دلگرمی و خرسندی اعضای شورای نگهبان بوده است.
در پایان این بیانیه آمده است: اعضای شورای نگهبان ضمن گرامیداشت مجاهدتها و تلاشهای حضرت امام(ره) و یاران صدیقش باردیگر با مقام معظم رهبری(مدظله العالی) میثاقی دوباره میبندند و امید واثق دارند همانند گذشته بتوانند نقش خطیر خویش را در دفاع از شرع مبین اسلام و قانون اساسی به احسن وجه ایفا كنند.
نقد
نوشته شده در پنجشنبه یکم مرداد 1388 ساعت 14:5 شماره پست: 9
آسیبهای فرهنگی انتخابات دهم
در قسمت اول از مقاله مقصراتفاقات پس ازانتخابات کیست؟ بیان شد که صرف توقف در ریشه یابی مشکلات به صورت فردی کارا نبوده و می بایست مساله را به صورت نهادی و ریشه ای مورد بررسی قرار داد. همانگونه که گفته شد یافتن مقصر فردی یا ارگانی برای مشکلات ایجاد شده نه تنها به حل بحران کمک نمی کند بلکه دامنه آن را وسیع تر و کنترل آن را دشوارتر می سازد. به نظر می رسد مقصر اصلی عدم تعمیق ساختارهای مردم سالارانه و عدم نهادینه شدن اخلاق اسلامی در رقابتهای سیاسی است. مهمترین مفروض تحلیلی این مجموعه مقالات ان است که تجربه کنش در فضای رقابتی مردم سالار نیازمند فرهنگ، ساختارها، رویه ها، رسانه ها، نهادها و تجارب تاریخی است که در طی تاریخ و به مرور زمان بر اثر تعاملات رقابت مدارانه و متناسب با نیازهای یک نظام مردمسالار تحول یافته باشند اما زمان کافی برای این تحول در ایران سپری نشده است.
مساله ای که در این نوشتار مدنظر قرار میگیرد نقش "فرهنگ سیاسی" نخبگان، نامزدها، هواداران، احزاب سیاسی و مردم در شکل گیری مسایل بعد از انتخابات است.
در واقع اگرچه مدت سی سال از انقلاب اسلامی میگذرد، ولی این زمان برای تغییر فرهنگ سیاسی زمان اندکی است و لذا هنوز فرهنگ سیاسی ما تاحدود زیادی استبداد زده باقی مانده است
فرهنگ سیاسی را به "گرایش شهروندان یک کشور نسبت به سیاست، درک آنها از مشروعیت سیاسی، سنتهای عملی سیاست ورزی و احساسات و عواطف مردم نسبت به سیاستمداران" دانسته اند. فرهنگ سیاسی مانند اتمسفری می باشد که تمامی کنشگران عرصه سیاست اعم از نخبگان سیاسی، احزاب، هواداران و مردم در آن تنفس می کنند و همین استنشاق موجب می گردد ویژگی های مشترکی میان رفتارهای سیاسی آنها علی رغم تفاوتهای جدی در سوگیری سیاسی پدید آید.
فرهنگ سیاسی در واقع ناشی از سالیان سال تجربه تعامل در عرصه کنش سیاسی و هنجارهای بین الاذهانی سطوح مختلف اجتماعی است که در بستر تاریخ کهن این سرزمین شکل گرفته است. تغییر در عرصه فرهنگ سیاسی زمان بر و بعضا مستلزم سپری شدن نسلهاست.
سابقه زیست در نظام استبدادی با قدمت بیش از دو هزار و پانصد سال، فرهنگ سیاسی مردمان و نخبگان ایرانی را استبداد زده ساخته و توانایی کنشهای رقابتی و تعاملی آنها را به شدت کاهش داده است. در واقع اگرچه مدت سی سال از انقلاب اسلامی میگذرد، ولی این زمان برای تغییر فرهنگ سیاسی زمان اندکی است و لذا هنوز فرهنگ سیاسی ما تاحدود زیادی استبداد زده باقی مانده است.تجربه کوتاه مردمسالاری دینی در ایران هنوز نتوانسته زنگارهای غیر رقابتی بودن فرهنگ سیاسی را بزداید. ویژگی های منفی مانند شکاکیت، فردگرایی منفی، قانون گریزی، فقدان روحیه جمعی، نقدناپذیری، عدم ظرفیت شکست یا پیروزی، صفر و یک دیدن سیاست، قهرمان پروری و... را می توان از نشانه های این فرهنگ سیاسی دانست.
با توجه به تمایزات خاص این انتخابات مانند اجتماعی شدن رقابتها که در مقاله قبل به آن گذرا اشاره شد، ویژگی های منفی یاد شده در فرهنگ سیاسی ایرانیان نقش بسیار مهمی در تحولات رخ داده در حین و بعد از انتخابات ایفا نمود. برخی از این ویژگی ها را در ادامه بررسی خواهیم کرد:
1- دشمن بینی رقیب:
در نظام مردمسالار دینی همه نامزدها صالح بوده و به خانواده انقلاب تعلق دارند، لذا رقابتها بر سر انتخاب اصلح است. پس در چنین رقابت سیاسی، حق و باطل مطلق وجود نداشته، بلکه رقابت بر سر سلیقه ها و شیوه های اجرا و برنامه های بهینه است.(1) فرهنگ استبداد زده به این امر منجر می گردد که نوعی فردمحوری برای نخبگان سیاسی و قهرمان گرایی برای هواداران و مردم پدید آید که مجموعه خودی ها، خیر مطلق و طرف مقابل مظهر تمامی سیاهی ها، ناکامی ها و ضعف هاست.
فرهنگ استبداد زده به این امر منجر می گردد که نوعی فردمحوری برای نخبگان سیاسی و قهرمان گرایی برای هواداران و مردم پدید آید که مجموعه خودی ها، خیر مطلق و طرف مقابل مظهر تمامی سیاهی ها، ناکامی ها و ضعف هاست.
متاسفانه در فضای دوقطبی انتخابات اخیر هر کدام از دوقطب در فضای مسموم فرهنگ سیاسی زنگار گرفته استبدادی
تنفس کرده و هر کدام خود را مظهر خیر و نجات مطلق کشور و طرف مقابل را مایه بدبختی و انحراف از اصول و ارزشها قلمداد کرد. از یک سو یکی از نامزدها طرف مقابل را رمال، دروغگو، خرافاتی و.... خطاب کرد، و از آن سو طرف مقابل نیز با طرح اتهامات اثبات نشده به افرادی که به عنوان حامیان رقیب خوانده می شد به تحریک افکار عمومی علیه اردوگاه رقیب پرداخت.
(2)
بسیاری از مردمی که از نامزدها حمایت می کردند نیز پس از مشاهده مناظره ها، در فضایی منبعث از فرهنگ سیاسی استبداد زده گویا نبرد تن به تن گلادیاتورها را مشاهده کرده و با شعار مناظره به پا شد (نامزد رقیب) کله پاشد، رقیب را با خصم اشتباه می گرفتند!
بسیاری از مردمی که از نامزدها حمایت می کردند نیز پس از مشاهده مناظره ها، در فضایی منبعث از فرهنگ سیاسی استبداد زده گویا نبرد تن به تن گلادیاتورها را مشاهده کرده و با شعار مناظره به پا شد (نامزد رقیب) کله پاشد، رقیب را با خصم اشتباه می گرفتند!
2- نقد شخصیت به جای نقد برنامه :
یکی از مهمترین مولفه های فرهنگ سیاسی پیشرو در انتخابات "برنامه محور" بودن است هم برای مردمی که رای می دهند و هم برای نامزدهایی که خود را در معرض رای مردم قرار می دهند. از آسیبهای فرهنگ سیاسی استبداد زده کیش شخصیت است، اصولا مردم در این فرهنگ بر اساس فرد و ویژگی های فردی انتخاب می کنند و کمتر به برنامه ها توجه می کنند. در مقابل هم نامزدها بیش از آنکه برنامه های رقیب را نقد کنند، به نقد و بعضا ترور شخصیت رو می آورند.(3)
متاسفانه در مناظره های انجام شده بجز یکی از نامزدها، بقیه نامزدها به صورت واضح به ارائه برنامه نپرداخته و جنس نقدهای خود را به سوی نقد شخصیت رقیب سوق دادند. در زمینه مناظره های انجام شده می توانید به مقاله از مناظره تا منازعه مراجعه کنید.
متاسفانه در مناظره های انجام شده، نامزدها به صورت واضح به ارائه برنامه نپرداخته و جنس نقدهای خود را به سوی نقد شخصیت رقیب سوق دادند.
3- فقدان ظرفیت شکست:
اصل اول قاموس رقابت سیاسی تمکین به انتخاب مردم است. روال متعارف در دنیا آن است که نامزد شکست خورده با تبریک پیروزی به پیروز انتخابات به سوی تعدیل احساسات طرفدارانش حرکت می کند. اما در این انتخابات برخی نامزدهای شکست خورده نه تنها بدین سو حرکت نکردند بلکه با دامن زدن به شائبه تقلب و اعلام پیروزی زودهنگام در شب انتخابات فضای سیاسی جامعه را ملتهب ساختند. (4)
حتی در صورت وجود برخی شائبه ها و ابهامات که متاسفانه به علت حساسیتهای این انتخابات تشدید شد، به نظر می رسد که هر کدام از طرفین چه معترضین و چه ناظران و چه مجریان می بایست در یک فضای عادلانه، منفصانه، شفاف و قانونی به رفع شائبه ها و ایجاد اطمینان نسبت به صحت انتخابات حرکت می کردند.
4- فقدان ظرفیت پیروزی:
یکی از اصول مسلم در رقابت سیاسی و اخلاق سیاسی اجتناب از هرگونه عملی است که "سرخوردگی" و "افسردگی" ناشی از شکست را در طرف مقابل تشدید کند. به همین دلیل در فردای پیروزی در فرهنگهای سیاسی پیشرو بر پایان یافتن رقابتها و آغاز رفاقتها و بر استفاده از تجربیات و افکار رقیب و طرفدارانشان در دولت جدید تاکید میگردد.(5) به نظر می رسد به جای محدود کردن دایره خودی ها و تبدیل دوستان به دشمنان(6)، می بایست به سوی ایجاد فضای وفاق میان نخبگان سیاسی و کاهش تنشهای ناشی از دوقطبی شدن جامعه ، حرکت می شد. (7)
عدالت در فرهنگ
نوشته شده در جمعه ششم اردیبهشت 1387 ساعت 20:53 شماره پست: 7
عدالت در فرهنگ
عدالت
فرهنگي به اين معناست كه آيا
كاركرد فرهنگ در جامعه معطوف به ايجاد تعادل
است يا خير، گريز از ظلم ، تبعيض ،
ناهنجاري ها و گرايش ، به حق و عدالت در فرهنگ
جامعه وجود دارد يا نه ؟ آيا فرهنگ ما مي
تواند چنين كاركردي از خود نشان دهد ؟ اگر
چنين است مي توانيم ادعا كنيم ، فرهنگ عدالت
را گسترش داده